ساده اما قشنگ

متن مرتبط با «مست میشوم از بوی تنت» در سایت ساده اما قشنگ نوشته شده است

از شب به استعاره و ایما سخن مگو

  • وقتی که خواب نیست ز رویا سخن مگوآنجا که آب نیست ز دریا سخن مگوپاییزها به دور تسلسل رسیده‌انداز باغ‌های سبز شکوفا سخن مگودیری‌ست دیده غیر حقارت ندیده استبیهوده از شکوه تماشا سخن مگویاد از شراب ناب مکن! آتشم مزن!خشکیده بیخ تاک، حریفا! سخن مگوچون نیک بنگری همه زو بی‌وفاتریمبا من ز بی‌وفایی دنیا سخن مگوآنجا که دست موسی و هارون به خون همآغشته گشته از ید بیضا سخن مگووقتی خدا صلیب به دوش آمد و گذشتاز وعده‌ی ظهور مسیحا سخن مگوآری هنوز پاسخ آن پرسش بزرگبا شام آخر است و یهودا، سخن مگو!این باغ مزدکی است بهل باغ عیسوی!حرف از بشر بزن ز چلیپا سخن مگوظلمت صریح با تو سخن گفت پس تو هماز شب به استعاره و ایما سخن مگوبا آن که بسته است به نابودی‌ات کمراز مهر و آشتی و مدارا سخن مگوخورشید ما به چوبه‌ی اعدام بسته استاز صبح و آفتاب در این جا سخن مگوحسین منزویبرچسب‌ها: اشعار, غزل, حسین منزوی + نوشته شده در  جمعه چهارم فروردین ۱۴۰۲ساعت 11:50&nbsp توسط احسان نصری  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوست‌ داشتنت...

  • دوست‌ داشتنت پیراهن من‌‌ است می‌پوشم و از یاد می‌برم که جهان جای غمگینی‌ست. مژگان عباسلو, ...ادامه مطلب

  • همیشه خواستنت - لعنتی - گناه من است 

  • دو بُطر آب بیاور، شراب می‌کنمش بنوش! قطره به قطره، حساب می‌کنمش از این قرار که: می‌نوشم از تو پی در پی غمت تنی‌ست که از گریه آب می‌کنمش فقط به نیم‌نگاهت، مسیر لذت را اگر نشان بدهی، انتخاب می‌کنمش اگر اراده کنی سجده می‌کنم به تنت سپس نفس به نفس، شعر ناب می‌کنمش همیشه خواستنت - لعنتی - گناه من است که از ازل به ابد، ارتکاب می‌کنمش یقین بدان اگر ایمان مراتبی دارد هزار مرتبه بیدار و خواب می‌کنمش چه قصه‌ای‌ست که در این مقام، حالت را - اگر درست بگویم - خراب, ...ادامه مطلب

  • نیاز آدمی

  • نمی‌خواهم همراه با عشقاضطراب‌های این جهانی رابه تو بسپرممن از میان این قالب‌هاییکه آدمی ان ساخته‌اندعبور می‌کنمبه سوی تو می‌آیمکه نیستیدیگر نیستی و انحطاط آدمیمعنی مرگ نمی‌دهداکنون نه زمان استاکنون نه , ...ادامه مطلب

  • یک تکه از بهشت

  • آمد درست زیر شبستان گل نشستدر بین آن جماعت مغرور شب‌پرستیک تکه آفتاب؟ نه! یک تکه از بهشت...حالا درست پشت سر من نشسته است"چادر نماز گل گلی انداخته به سر"افتاده از بهشت بر این ارتفاعِ پستاین بیت مطلع غز, ...ادامه مطلب

  • آیا باز او را خواهم دید؟

  • انسانی که آلزایمر می‌گیردقدم زدن رااز یاد نمی‌بردپس چیزی هستکسی هستکه هیچ‌گاه فراموش نمی‌شودشبیه خورشید فرداکه هر روز مرا پیرتر می‌کنداما یک‌شب با موهای سفیددوباره از خود خواهم پرسید:آیا باز او را خواهم دید؟آریا معصومی, ...ادامه مطلب

  • بوی خوش بهار!

  • از تو نشان گرفتم و دیدم نشان توییمن بی‌هوا پریده‌ام و آسمان توییای نقشِ تاک حک شده بر باغِ دامنتهر جرعه‌ی شراب به هر استکان توییتقویم‌ها به شوقِ تو تکرار می‌شوندبوی خوش بهار پس از هر خزان توییاز ابتدا, ...ادامه مطلب

  • به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم

  • به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتمپر و بالی تکاندم، خسته از پرواز برگشتمبه سویت آمدم تا خود بگویم راز عشقم رادل از شرمندگی پر بود و بی ابراز برگشتممرا چون موج، دوری از تو ممکن نیست ای ساحلهزاران با, ...ادامه مطلب

  • بهار اوّلِ اسفند می‌رسد از راه

  • گل و ترانه و لبخند می‌رسد از راهبهار، سرخوش و خُرسند می‌رسد از راهگذشت دلهره‌آور غروبِ تنهاییپگاهِ روشنِ پیوند می‌رسد از راهبهار، گمشده‌ی سبزِ آسمانی ماستکسی که گفتم و گفتند می‌رسد از راهکسی که روحِ ب, ...ادامه مطلب

  • دور از کجا؟

  • وقتی می گوییم دوردور از وبلاگ کجا؟ کلمه هرکسی بایدیک نفر داشته باشدتا فاصله ها را با او بسنجدحسن آذری, ...ادامه مطلب

  • از حال علی اصغر اگر پرسیدند

  • ای شعر از این آه نفسگیر بگواز ظهر به خون خفته ی تقدیر بگواز حال علی وبلاگ اصغر کلمه اگر وبلاگ پرسیدند کلمه از تیزی پیکان سر تیر بگوحسنا محمدزاده, ...ادامه مطلب

  • پرواز

  • گفتی دوستت دارمو من به خیابان رفتم!فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.گروس عبدالملکیان,پرواز ...ادامه مطلب

  • سراغی از تو نگیرم بگو چه کار کنم؟

  • غمش رهایی و خوشحالی اش گرفتاریهزار خوش دلی آکنده با خود آزاریدرست می شنوی؛ عاشقانه می گویمبدان که شعر دروغ است و عشق، بیماریسراغی از تو نگیرم بگو چه کار کنم؟که جان به لب شدم از قهر و آشتی، آریبه دوست داشتنت افتخار خواهم کردولی کلافه ام از این جنون ادواریاگر دوباره سراغی گرفتم از تو، نباشمرا رها کن و خود را بزن به بیزاریدو روز بی خبرم از تو و نمی میرمچنین نبود گمانم به خویشتن داریدلم به زندگی سخت و,سراغی,نگیرم,کنم؟ ...ادامه مطلب

  • از درون...

  • فكر كنبه بارانی كه از پيراهنت می گذرداز پوستت می گذردو از درونتو را غرق می كندگروس عبدالملکیان, ...ادامه مطلب

  • از تو سکوت مانده و از من صدای تو

  • از تو سکوت مانده و از من صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جای توحرفی که خالی ام کند از سال ها سکوتحسّی که باز پُر کنَدَم از هوای تواین روزها عجیب دلم تنگِ رفتن استتا صبح راه می روم و پا به پای تو...در خواب... حرف می زنم و گریه می کنمبیدار می کنند مرا دستهای توهی شعر می نویسم و دلتنگ می شومحس می کنم ک, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها