از تو سکوت مانده و از من صدای تو

ساخت وبلاگ
از تو سکوت مانده و از من صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو

حرفی که خالی ام کند از سال ها سکوت
حسّی که باز پُر کنَدَم از هوای تو

این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه می روم و پا به پای تو...

در خواب... حرف می زنم و گریه می کنم
بیدار می کنند مرا دستهای تو

هی شعر می نویسم و دلتنگ می شوم
حس می کنم کنارَمی و آه... جای تو...

این شعر را رها کن و نشنیده ام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو...

اصغر معاذی
برچسب‌ها: اشعار, غزل, اصغر معاذی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 20:58  توسط احسان نصری  | 
ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 2:25