کدورت قدیمی

ساخت وبلاگ

روزی با هم لحظه‌ی رفتنت را
آن تاول‌ها را که بر روح من نشست
همچون یک فیلم به تماشا می‌نشینیم
و به آن می‌خندیم

روزی
شب اشک‌های روز را پاک خواهد کرد
و شادی
غم را خواهد خنداند

روزی درد که به خانه‌مان آمد
می‌رود دوش می‌گیرد
سرحال می‌شود
و سر میز شام با ما شوخی می‌کند

روزی قطاری بر سر مسیرش
هم در ایستگاه بهشت خواهد ایستاد
هم در ایستگاه جهنم

روزی
خدا و شیطان را دوره می‌کنیم
و مجبورشان می‌کنیم
با بوسه‌ای
این کدورت قدیمی را
فراموش کنند

علیرضا قاسمیان خمسه


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, علیرضا قاسمیان خمسه
+ نوشته شده در  پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۴۰۲ساعت 11:40&nbsp توسط احسان نصری  | 

ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 19:45