سفر بخیر...

ساخت وبلاگ
دستی بلند کردم و گفتم: «سفر بخیر»
خوش می روی، گذار تو از این گذر به خیر

من چون گَوَن، اسیر غم خویشتن شدم
یاد تو، ای نسیم خوش رهگذر! به خیر

یاد تو، ای که خیسی چشمان من نشد
آخر به عزم راسخ تو کارگر، به خیر

یادت نمی رود ز خیالم؛ مگر به مرگ
ذکرت نمی رود به زبانم؛ مگر به خیر

بی خوابی ارمغان دل رفته ی من است
هرگز نمی شود شب عاشق، سحر، به خیر

تسلیم ناگزیریِ تقدیر خود شدم
دستی بلند کردم و گفتم: «سفر بخیر»

سجاد رشیدی پور

ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : سفر بخیر کدکنی,سفر بخیر برادر,سفر بخیر برو,سفر بخیر ای دوست,سفر بخیر,سفر بخیر مسافر من,سفر بخیر عزیزم,سفر بخیر امید,سفر بخیر مسافر,سفر بخیر به انگلیسی, نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 127 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 18:32