کنون پرنده ی تو ــ آن فسرده در پاییز ــبه معجز تو بهارین شده است و شورانگیز بسا شگفت که ظرفیتِ بهارم بودمنی که زیسته بودم مدام در پاییزچنان به دام عزیز تو بسته است دلمکه خود نه پای گریزش بود نه میل گریزشده است از تو و حجم متین تو، پُر بارکنون نه تنها بیداری ام که خوابم نیزچگونه من نکنم میل بوسه در تو، توییکه بشکنی ز خدا نیز شیشه ی پرهیزهراس نیست مرا تا تو در کنار منیبگو تمام جهانم زند صلای ستیزتو آن دیاری، آن سرزمینِ موعودیفضای تو همه از جاودانگی لبریزشکسته ام ز پس خود تمامِ پُل ها رامن از تو باز نمیگردم ای دیارِ عزیز!حسین منزوی ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید
برچسب : من از تو صبر ندارم,من از تو راه برگشتی ندارم,من از تو مینویسم, نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 146 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 10:25