شب مانده است و من، ما مانده ایم و ماه
تنها بدون تو، بی تاب و بی پناه
شب پرسه های من آغاز می شود
آرام و سر به زیر، آرام و سر به راه
در کوچه ی شما، هی پرسه می زنم
از ابتدای شب، تا دیدن پگاه
در خاطراتمان غرق تو می شوم
در عمق چشم هات –دریاچه ی سیاه-
دائم گذشته را تفتیش می کنم
دنبال مجرمم، دنبال بی گناه
"اصلا نه تو نه من، تقصیر هیکس
هرگز نبوده است" تنها یک اشتباه-
-رخ داد و بعد از آن، از هم جدا شدیم
اما نبوده ام دور از تو هیچگاه...
عطر تو ناگهان احساس می شود
آری خود تویی در نیمه های راه
رد می شوی و من خاموش مانده ام
حالا فقط سکوت، "ما هیچ... ما نگاه..."
احسان نصری
ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 153 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 1:59