در حوالی این شعر

ساخت وبلاگ
دلم شکست، کجایی که نوشخند زنی؟
به یک اشاره دلم را دوباره بند زنی؟

دوباره وصله ای از بوسه های دلچسبت
برین سفال ترک خورده ام به چند زنی؟

اگر به دست تو باشد چه فرق این یا آن؟
دمی ضماد گذاری... دمی گزند زنی

مباد دود دل من به چشم غیر رود
مخواه بیشتر آتش درین سپند زنی

منم که پیش تو از بید سر به زیرترم
تویی که طعنه به هر سرو سربلند زنی

دوباره همهمه افتاده است در کلمات
که در حوالی این شعر دیده اند زنی

زنی که وصفش در این غزل نمی گنجد
زن از حریر... از ابریشم... از پرند... زنی...

علیرضا بدیع


برچسب‌ها: اشعار, غزل, علیرضا بدیع
+نوشته شده در  چهارشنبه چهارم بهمن ۱۳۹۶ساعت 20:34&nbsp توسط احسان نصری  | 

ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 153 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:11